فردای اقتصاد: در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر، اطلاعات میلیاردها کاربر جمعآوری شده و از این دادهها میلیاردها دلار کسب درآمد میشود. در واقع در این پلتفرمها افراد به نوعی مالک محتوای خود نیستند. گرچه این موضوع برای مالکان این شبکهها سودآور است اما برای سازندگان محتوا هزینههای زیادی دارد.
در این بستر امکان ردیابی اطلاعات فراهم بوده و نقض حریم خصوصی به شکل واضحی مشخص است. از طرف دیگر این شبکهها قادر خواهند بود به هر دلیلی و به سادگی حساب کاربر را مسدود کنند و نتیجه سالها تلاش برای تولید محتوا را در عرض چند ثانیه نابود کنند.
در برخی از کشورها سانسور شدید اطلاعات وجود دارد. صنعت بلاکچین و Web3 میتوانند در از بین بردن این سانسور خبری موثر باشند.
رسانههای اجتماعی، توییتر و فیسبوک و... بر بستر web2 در حال فعالیت هستند. تعریفی که از web2 بیان میشود بسیار گسترده است، اما به طوری کلی Web2 برای توصیف نسل دوم وب جهانی استفاده میشود، جایی که صفحات HTML ثابت را به یک تجربه وب تعاملی و پویا تبدیل میکند. web2 بر توانایی افراد برای همکاری و به اشتراکگذاری اطلاعات آنلاین از طریق رسانههای اجتماعی، وبلاگ نویسی و جوامع مبتنی بر وب متمرکز است..
اما در آینده نزدیک، رسانههای اجتماعی غیرمتمرکز که بر بستر Web3 فعال خواهند بود، احتمالاً باعث بازگرداندن قدرت به کاربران خواهند شد. توضیح web3 گسترده است اما به شکل خلاصه میتوان گفت که web3 نسل سوم وب است که بر بستر بلاکچین قرار دارد و نامتمرکز خواهد بود.
حرکت به سمت کاهش کنترل و نظارت سودجویانه
از آنجایی که پلتفرمهایی مانند فیسبوک، اینستاگرام و توییتر متمرکز هستند، کاربران نه تنها تحت کنترل و نظارت روسای شرکتها قرار دارند، بلکه ملزم به رعایت سیاستهای پلتفرم هستند. در این پلتفرمها اگر کاربران به قواعد مطرح شده پایبند نباشند، ممکن است حساب آنها در این شبکهها مسدود شود.
یک مثال معروف ممنوعیت توئیتر در مورد دونالد ترامپ رئیسجمهوری سابق است. اگرچه ممکن است افراد زیادی با دیدگاههای ترامپ موافق نباشند اما تصمیم برای ممنوعیت وی توسط سیاستهای توییتر گرفته شده است و نه میلیونها کاربر آن. این کاربران هستند که توییتر را ارزشمند کردهاند.
این موضوع در واقع نشان میدهد که کاربران شبکههای بر بستر Web2، کنترل کمی بر تصمیمات مربوط به محتوای خود دارند. اما بر بستر web3 روسای شرکتها دیگر توانایی دیکته کردن قوانین را ندارند و همچنین نمیتوانند تعیین کننده دسترسی و یا عدم دسترسی کاربران بر پلتفرم باشند.
محدود بودن پلتفرمهای موجود
یکی دیگر از مشکلات رسانههای اجتماعی Web2 این است که اگر فردی یک میلیون فالوور در اینستاگرام دارد و میخواهد یک حساب کاربری در یوتیوب راهاندازی کند، باید با فالوور صفر شروع کند. هیچ راهی برای جابهجایی مخاطبان وجود ندارد زیرا آنها به پلتفرمها متصل هستند نه به خود فرد. این موضوع حتی برای پلتفرمهای متعلق به همان شرکت - مانند فیس بوک و اینستاگرام نیز صدق میکند.
Web3 راهحلهایی را برای کاهش میزان واسطهها، ایجاد یک اکوسیستم باز، فعال کردن اشکال جدید درآمدزایی، و تسلط بیشتر بر محتوا و فالور معرفی میکند.
بر بستر web3 پلتفرمهای متعددی راهاندازی کردهاند که ممکن است جایگزین صنعت رسانههای اجتماعی در Web2 شود. آنها شامل پروتکل لنز تیم Aave و DeSo تحت حمایت اندرسون هاروویتز Andreessen Horowitz هستند. هر دو برای میزبانی برنامههای رسانههای اجتماعی غیرمتمرکز ساخته شدهاند. آنها درحالحاضر برنامههای زنده متعددی از جمله Lenster، Phaver، Iris (توئیتر غیرمتمرکز) و LensTube (یوتیوب غیرمتمرکز) دارند.
برای مثال، با استفاده از لنز، کاربران میتوانند از یک توکن غیرقابل تعویض (NFT) برای متصل کردن مستقیم محتوا و همچنین فالورها به کیف پول ارزهای دیجیتالشان استفاده کنند.
Web3 عدم وابستگی به پلتفرم فردی ایجاد میکند. اگر کاربر محتوایی را پست کند، به طور خودکار در تمام پلتفرم هایی که استفاده میکند به اشتراک گذاشته خواهد شد و از آنجایی که فالوورهای آنها بین پلتفرمها لینک شدهاند، تعداد فالوورهای یکسانی در هر پلتفرم خواهند داشت. اگر یک پلتفرم جدید پدیدار شود، کاربران مجبور نیستند دوباره مخاطبان خود را بسازند.
کسب درآمد مستقیم از کاربران به جای تبلیغات
یکی دیگر از ویژگیهای رسانههای اجتماعی Web3 این است که کاربران به جای درآمدزایی از تبلیغات، میتوانند مستقیماً از کار خود درآمد کسب کنند. این مدل، کاربران را به انتشار محتوای بسیار بهتر تشویق میکند. در این پلتفرمها کاربران برای کسب درآمد به طور مثال میتوانند برای پذیرش فالور جدید، مبلغی را به عنوان حق عضویت تعریف کنند. در چنین شرایطی درآمد مستقیماً به سمت سازنده انتقال مییابد، نه به پلتفرم.
برخی از منتقدان استدلال میکنند که رسانههای اجتماعی Web2 به قدری بزرگ هستند که پیشی گرفتن شبکهها اجتماعی web3 از آنها تقریبا غیرممکن است. اما واقعیت این است که مزایای رسانههای اجتماعی غیرمتمرکز به قدری قابل توجه است که کاربران با فالورهای بالا و محتواهای غنی به سمت آنها متمایل گشته و مخاطبان خود را با خود همراه میکنند.
درحالحاضر نمونههای زیادی از اینفلوئنسرهای برجسته وجود دارد که پلتفرمهای رسانههای اجتماعی خود را دارند زیرا پلتفرمهای شرکتی دیگر به آنها اجازه نمیدهند محتوای خود را به اشتراک بگذارند. Web3 یک راهحل واضح برای تعداد فزاینده کسانی که از Web2 منع شدهاند ارائه میدهد.
به نظر میرسد فناوری بلاک چین یک فضای رسانه اجتماعی را برای ما به ارمغان میآورد که به کاربران - نه پلتفرمها - پاداش میدهد و بهتر از هر چیزی است که در گذشته رویای آن را داشتیم.
تبادل نظر